معرفی رمان دختری که رهایش کردی

Introducing the novel The Girl You Let Go of

کتاب دختری که رهایش کردی اثری از جوجو مویز است و در مورد روایت دو زن است که به موازات یکدیگر و در مکان ها و زمان های مختلف روایت می شوند. داستان دو زن است که برای حفظ چیزهایی که دوست دارند باید با جنگ های خطرناک مبارزه کنند. این اثر در واقع ادامه ماجرای ماه عسل در پاریس را روایت می کند.

خلاصه و معرفی رمان دختری که رهایش کردی

اولین داستان این رمان عاشقانه داستان زنی به نام سوفی است که شهرش در جنگ جهانی اول به دست دشمن افتاد. او باید برای حفظ امنیت خانواده اش و رهایی شوهر اسیر شده اش از چنگال دشمن، تصمیمات خطرناکی بگیرد. داستان دوم در مورد زنی به نام لیو است که در سال 2000 در لندن زندگی می کند.

لیو باید مالکیت خود را بر این نقاشی در دادگاه ثابت کند تا یادگار همسر مرحومش را که یک تابلوی نقاشی است که مشهور است دارای یک نقاشی گزاف است را حفظ کند. قیمت این روزها خیلی زود، لئو متوجه می شود که برای اثبات مالکیت خود بر نقاشی، باید دریابد که در سال 1916 چه اتفاقی برای سوفی افتاده است.

درباره کتاب دختری که رهایش کردی

در طول داستان رمان دختری که رهایش می کنید، مخاطب با دو داستان روایت شده مواجه می شود. داستانی که زندگی دو زن جوان را روایت می کند که با فاصله 100 سال از یکدیگر روایت می شوند. در اولین داستان که در سال 1916 اتفاق می افتد، سوفی زنی است که شهرش توسط آلمانی ها اشغال شده بود.

او برای محافظت از خانواده اش باید با چالش های سخت مبارزه کند. سوفی در این روزهای سخت شادی دارد و آن پرتره ای است که شوهرش از او کشیده است. اما به زودی فرمانده آلمانی مجذوب این نقاشی می شود و علاقه خاصی به سوفی پیدا می کند.

سوفی که حاضر است برای رهایی شوهرش از زندان و محافظت از خانواده‌اش دست به هر کاری بزند، در دوراهی‌های خطرناکی قرار می‌گیرد. تقریباً یک قرن بعد در لندن، پرتره سوفی در خانه لیو آویزان است که هدیه عروسی همسرمرحومش است.

اما پس از یک برخورد تصادفی، ارزش واقعی پرتره آشکار می شود. لیو در بسیاری از دعواهای حقوقی برای اثبات مالکیت این نقاشی شرکت می کند. حالا لیو باید تصمیم بگیرد که برای حفظ نقاشی حاضر است چه چیزی را قربانی کند. همچنین، لیو به زودی متوجه می شود که برای اثبات مالکیت خود، باید در گذشته حفاری کند و بفهمد چه اتفاقی برای سوفی افتاده است.

این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم؟

طرفداران جوجو مویز و علاقه مندان به ژانرهای عاشقانه از کتاب  The Girl You Let Go لذت خواهند برد. علاوه بر این، این کتاب به زبان ساده نوشته شده است که کتاب را به گزینه ای مناسب برای هدیه دادن به کسانی که تازه می خواهند شروع به مطالعه کنند تبدیل می کند.

قهرمانان داستان زن هستند. زنانی که تصمیم می گیرند با وجود همه نگرانی ها قوی بمانند. بنابراین شاید خواندن کتاب برای خانم ها حال و هوای خاص خودش را داشته باشد.

اگر به تلفیق عاشقانه و تاریخی علاقه دارید، این اثر جوجو مویز می تواند گزینه خوبی برای شما باشد. با توجه به موضوع و سبک نگارش کتاب مخاطب خاصی ندارد و به طور کلی همه دوستداران رمان به خصوص رمان های عاشقانه می توانند ازخواندن آن بهره مند شوند.

آیا رمان پایان خوشی دارد؟

اگر یکی از معروف ترین رمان های جووی مویز، من پیش از تو را خوانده باشید، ممکن است متوجه پایان تراژیک پرونده شده باشید و بنابراین انتظار داشته باشید که این رمان پایان چندان خوشی نداشته باشد.

به گفته یکی از منتقدان، مویز عموماً پایان تراژیکی برای داستان هایش دارد، اما در نهایت به خواننده این حس القا می شود که نویسنده با وجود تراژیک بودن، پایانی مناسب را انتخاب کرده است.

پس زیاد نگران پایان داستان نباشید و به این داستان نویس معروف اعتماد کنید. با این حال آنچه در پایان داستان با آن مواجه خواهید شد، شیرینی خاص خود را خواهد داشت. صادقانه بگویم، پایان رمان شبیه دیگر رمان های تراژیک مویز نخواهد بود.

درباره نویسنده کتاب

پائولین سارا جو مویس، متولد 4 آگوست 1969، معروف به جوجو مویز، روزنامه نگار، رمان نویس و فیلمنامه نویس است. پدر و مادرش نام او را از روی یکی از آهنگ های بیلتز انتخاب کردند.

او از معدود نویسندگانی است که توانسته دو بار جایزه رمان عاشقانه سال را از آن خود کند. او قبل از اینکه روزنامه نگار شود، در مشاغل مختلفی کار می کرد، مشاغلی مانند تایپیست خط به ریل، بروشورنویس و کنترل کننده مینی کابین. اما بعداً به روزنامه نگاری روی آورد و 10 سال برای ایندیپندنت کار کرد. زمانی که روزنامه نگار بود، در اوقات فراغت، داستان های تخیلی ذهنش را روی کاغذ می آورد.

سه اثر اول جوجو مویز توسط ناشران رد شد و او با خود قول داد که اگر چهارمین اثرش رد شود دیگر برای نوشتن رمان تلاش نخواهد کرد. اما با وجود داشتن یک فرزند، باردار شدن از فرزند دوم و تعهد به روزنامه نگاری، نوشتن کار خود را آغاز کرد و پس از ارائه سه فصل اول کتاب چهارم خود به ناشران مختلف، شش ناشر شروع به مناقصه برای کتاب او کردند.

مویز پس از انتشار اولین کتابش در سال 2002 با عنوان سرپناه بارانی، رمان نویس تمام وقت شد. با این حال او به طور کامل دنیای روزنامه نگاری را رها نکرد و گاهی برای دیلی گراف می نوشت. موفق ترین کتاب او از نظر تجاری، من پیش از تو بود که پس از انتشار، مویز را در دنیای رمان نویسی شهرت بیشتری یافت.

این رمان در سال 2012 منتشر شد و توانست رتبه اول را در 9 کشور به فروش برساند و 14 میلیون نسخه در سراسر جهان فروخته است. I Before You نامزد بهترین کتاب سال در جوایز گلکسی کتاب بریتانیا شد. همچنین یکی از افتخارات دیگر او برای کتاب براش ستارگان است که نامزد نهایی کتاب داستانی سال 2020 در جوایز کتاب بریتانیا شد.

بعد از این کتاب بود که خوانندگان به کتاب های قبلی مویز علاقه مند شدند و زودتر از رمان من پره تو به خرید کتاب روی آوردند. لازم به ذکر است از این کتاب فیلمی با همین نام ساخته شده که مویز آن را نیز نوشته است. مویز پس از تجربه افسردگی و گروه درمانی تصمیم گرفت نسخه دوم کتاب من پیش از تو را بنویسد و آن را پس از تو من نامید.

آثار مویز به ۲۸ زبان ترجمه شده است و ژانر او در کشور ما طرفداران خاص خود را دارد. Moise به طور متوسط ​​سالانه یک کتاب منتشر می کند که بیشتر در ژانر عاشقانه است. آخرین کتاب او ستاره بخشنده نام دارد. کتاب های دیگر او عبارتند از: میوه خارجی بازار طاووس، کشتی عروس ها، خلیج نقره ای، موسیقی شب، اسب رقصیدن، آخرین نامه عاشق، ماه عسل در پاریس، یک به علاوه یک، تنها در پاریس، دوباره من و…

گزیده ای از داستان کتاب دختری که رهایش کردی

خواب دیدم غذا. نان باگت ترد، خمیر نان سفید خالص که هنوز از آن بخار می شود و پنیر آب شده به آرامی روی بشقاب حرکت می کند و انگور و آلو در کاسه ها چیده شده بودند، هوا تاریک و معطر بود. می خواستم دستم را بلند کنم و یکی بگیرم که خواهرم جلوی من را گرفت.

زمزمه کردم: «بلند شو، گرسنه ام. “سوفی، بیدار شو!” پنیر را مزه می کردم، لقمه ای از ربلوچون می گرفتم و روی یک تکه نان گرم پهن می کردم، سپس انگور را در دهانم ریختم، شیرینی و عطر قوی آن را حس می کردم، اما دست خواهرم آنجا بود.

کمرم را گرفت و جلوی من را گرفت. بشقاب ها ناپدید شدند و بوها محو شدند. دستم را دراز کردم تا آنها را بگیرم اما آنها مانند حباب های صابون از بین رفتند. سوفی – چی؟ اورلین را گرفتند! به پهلو برگشتم و نگاهی انداختم. خواهرم هم مثل من کلاه نخی می گذاشت تا گرم شود.

سلام یار

اگه قصد تغییر دنیا رو داری، قلم بردار و شروع به نوشتن کن…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پانزده − یک =

دکمه بازگشت به بالا