معرفی کتاب جنگ و صلح اثر تولستوی

Introducing the book War and Peace by Tolstoy

کتاب جنگ و صلح اثر تولستوی، کتابی که اکثر مردم نویسنده آن را با آن می شناسند، یکی از شاخص ترین آثار ادبیات روسیه و یکی از مهم ترین رمان های ادبیات جهان است. افراد زیادی هستند که این کتاب را نخوانده اند یا اطلاعات کمی در مورد آن دارند. ظاهر حجیم کتاب بسیاری را از مطالعه منصرف کرده و تصویری مبهم از این شاهکار ادبی در ذهن آنها به جا گذاشته است.

معرفی کتاب رمان جنگ و صلح

کتاب جنگ و صلح رمانی مفصل است که در چندین جلد منتشر شده است. تولستوی با این رمان سعی کرد تصویر کامل و دقیقی از روسیه در آن زمان در اختیار خواننده قرار دهد. این رمان درباره روسیه ای است که به تدریج تحت الشعاع جنگ قرار گرفت و به تدریج تحت تأثیر آن قرار گرفت.

زندگی مردم از همه طبقات، فقیر و نجیب تحت الشعاع این حادثه قرار گرفت. اما جنگ نه تنها به خودی خود یک اتفاق ناگوار بود، بلکه دشمن این بار فرانسه بود که بسیاری از روس ها عاشق آن بودند، به آن سفر کرده بودند یا قصد بازدید از آن را داشتند و برخی از آنها با زبان آن آشنا بودند.

نویسنده داستان خود را با پس زمینه جنگی پیش می برد که در حال آمدن و رخ دادن است. تولستوی در این رمان به زندگی چند خانواده اشرافی و تاثیر جنگ بر آنها پرداخته است و این مجموعه خط داستانی کتاب را پیش می برد. توانایی تولستوی در شخصیت پردازی دقیق و حساب شده و حفظ یکپارچگی تمام اتفاقات و افراد درگیر در هر داستان، نشان از تسلط او بر جریان جاری و البته بر نویسندگی است.

موضوع و خلاصه کتاب جنگ و صلح چیست؟

رمان جنگ و صلح روایتی از تاریخ اجتماعی روسیه است. تولستوی در خلال دیالوگ های شخصیت های داستانش دغدغه های مردم روسیه را در آن روزها به مخاطب می گوید. یکی از مهمترین این گفتگوها بحث انتخاب یکی از این دو راه است; بمان و بجنگ یا فرار کن.

یکی از نقاط قوت وجود این تعداد شخصیت در داستان، امکان استفاده از اتفاقات و تجربیات مختلف در زمینه های مختلف است. گویی هرکسی تجربه خود را به عرصه کتابخوانی آورده است.

او افراد و مسائل را با مهارت کنار هم قرار می دهد و داستان را جلو می برد. تسلط و اشراف او بر جنگ رخ داده و همچنین بر زندگی اشرافی آن زمان، نقطه قوت داستان است، به طوری که تمام توصیفات و جزئیاتی که در قسمت هایی نقل شده است، هر کدام کمکی در پیشبرد داستان و درک خواننده است.

چرا باید کتاب جنگ و صلح را بخوانیم؟

با خواندن این کتاب دیدی کلی و در برخی موارد جزئی از زندگی اشراف روسیه و جنگی که بین این کشور و فرانسه در گرفت به ما می دهد. این کتاب مرجع و اقتباسی چندین نسخه تصویری با همین عنوان در قالب فیلم و سریال بوده است.

به نظر می رسد که نام کتاب بسیار هوشمندانه انتخاب شده است. همزیستی دو اتفاق خوب و بد یک روند در زندگی روزمره ما است. چه شادی هایی در غم و اندوه به دل می آورند و چه غم ها و اشک ها در دل روزهای خوش ما نهفته است. زندگی ترکیبی ساده از این دو جهان است.

در عصر داستان کوتاه و عبارات کوتاه، توصیه ما خواندن رمانی مفصل، پرمشغله و پر اتفاق است که از قضا سابقه هم دارد. شاید بد نباشد حوصله سر برود و کتاب را با آرامش بخوانید.

مطمئن باشید که حجم داستان آزاردهنده نیست و روایت شما را به انتهای مسیر می رساند. کتاب «جنگ و صلح» را بخوانید تا گوشه ای از این همزیستی های شگفت انگیز را در روزگاری ببینید که حادثه وحشتناک جنگ نیز حضور پررنگی دارد.

این رمان را بخوانیم یا گوش کنیم؟

اگر به خواندن این رمان علاقه دارید اما به دلیل طولانی بودن آن شک دارید، پیشنهاد می کنیم نسخه صوتی و خلاصه این رمان را با صدای مهیار ستاری گوش کنید. قبل از دانلود می توانید قسمت هایی از کتاب صوتی جنگ و صلح را گوش دهید.

چرا این کتاب معروف شد؟

جنگ و صلح در دنیای ادبیات به دلایلی متمایز و منحصر به فرد است. این دلایل باعث شهرت این رمان بزرگ شد. این دلایل را می توان به صورت زیر برشمرد: کتاب جنگ و صلح را نمی توان یک رمان تاریخی نامید. درست است که این رمان وقایع جنگ بین فرانسه و روسیه را توصیف می کند، اما روایت مستقیم تاریخی از این رویداد نیست.

بلکه تولستوی داستان خود را که روایتی از زندگی است در پس زمینه این جنگ تاریخی قرار می دهد. اگر جنگ و صلح یک رمان تاریخی بود و فقط به این واقعه تاریخی اشاره می کرد، این همه طرفدار و خواننده پیدا نمی کرد. زیرا دانستن آنچه در جنگ بین فرانسه و روسیه رخ داد برای همه مهم نیست، اما خواندن در مورد افراد درگیر در جنگ و حوادث مربوط به آن برای همه جذاب است.

چون می توانند با شخصیت های کتاب همذات پنداری کنند. نگاه تولستوی به جهان در این کتاب فراتر از دید یک داستان نویس است. او به جهان و رویدادهای آن به عنوان یک فیلسوف نگاه می کند. توصیفات او از جهان به قدری دقیق است که گویی خود جهان از خودش می نویسد. واقع گرایی بی حد و حصر این کتاب یکی دیگر از دلایل معروف شدن آن است.

همچنین طول و کاراکترهای بسیار آن (نزدیک به 500 کاراکتر) باعث محبوبیت فوق العاده آن شده است. بسیاری از خوانندگان این کتاب را برای خواندن پیچیده ترین، طولانی ترین و پر شخصیت ترین داستان جهان انتخاب می کنند. اگرچه تولستوی این رمان را در قرن نوزدهم نوشت، اما نمی توان آن را در زمره رمان های کلاسیک قرار داد.

این کتاب آنقدر جنبه های مدرن دارد که گاهی اوقات خوانندگان باور نمی کنند که تولستوی این کتاب را قبل از تغییرات قرن بیستم نوشته است. به عنوان مثال، روایت این کتاب منحصر به فرد است و راوی مدام در حال تغییر است. این کتاب قهرمان برجسته ای ندارد. برخلاف رمان هایی مانند جنگ و صلح. همچنین شخصیت های آن خاکستری هستند.

آنها نه آنقدر خوب هستند و نه آنقدر بد. خواننده ممکن است در جایی از شخصیت مثبت کتاب ناراحت شود و در جای دیگر به شخصیت منفی کتاب امیدوار شود. این باعث می شود خواننده بیشتر به داستان نزدیک شود. در نهایت “عشق”. عشقی که در این کتاب روایت می شود نه تنها بین دو شخصیت بلکه در قسمت های مختلف کتاب و بین شخصیت های مختلف است. آنقدر زیبا و جذاب است که خواننده را به سمت خود می کشاند.

پیام اصلی کتاب چیست؟

همانطور که گفته شد جنگ و صلح قهرمان مشخص و برجسته ای ندارد. بلکه قهرمانان اصلی این کتاب مردم عادی و توده مردم هستند. داستان قهرمانان جنگ و صلح، داستان جوانان قرن نوزدهم است. تولستوی ارزش‌های اخلاقی اشراف را لمس می‌کند و می‌کوشد قهرمانان کتابش را به گونه‌ای تربیت کند که به ارزش‌های واقعی و آشکاری که در میان کارگران وجود دارد، گرایش پیدا کنند.

خود زندگی و پدیده های متنوع آن، تولستوی را وادار می کند که به برتری اخلاقی و معنوی طبقه محروم اعتراف کند. او امکان رستاخیز اخلاقی و معنوی طبقه ممتاز و اشراف را تنها در پذیرش و درک معیارهای ناب و بی آلایش توده مردم می داند. به جز احترام کامل تولستوی به توده‌ها و ارزش‌های اخلاقی آن‌ها که پیام اصلی این کتاب است، تولستوی دیدگاه فلسفی خود را درباره سرنوشت و اراده آزاد مردم در این کتاب گنجانده است: او معتقد است که هر رویدادی ممکن است هزاران علت داشته باشد.

اینکه انسان ها تا چه حد آزادی دارند و در کجا مجبور به انتخاب هستند بسیار پیچیده است و نمی توان به راحتی درباره آن قضاوت کرد. اینجاست که مسائلی مانند سرنوشت و سرنوشت انسان ها مطرح می شود. اما آیا واقعاً مفهوم سرنوشت همان چیزی است که ما در ذهن داریم یا مجموعه ای از انتخاب های ما بدون اجبار است؟ کجا این اجبار بر ما تحمیل شده است؟ آیا می توانیم در مقابل دولت هایی که ما را «زور» می کنند بایستیم؟

تولستوی معتقد است که هیچ ارتباط مستقیمی بین رویدادها و اراده انسان وجود ندارد. در پایان باید گفت که «آزادی» انسان مهم ترین موضوع و دغدغه تولستوی در این کتاب است که می خواهد آن را تعریف کند و به آن اشاره کند که این مفهوم تا آن زمان چقدر پیچیده و ناشناخته بوده است.

پایان داستان؛ آیا کتاب پایان خوشی دارد؟

هشدار: این بخش ممکن است پایان داستان را نشان دهد. اگر کتاب را خوانده‌اید و ترجیح می‌دهید پایان آن را ندانید، پیشنهاد می‌کنیم پاراگراف‌های این بخش را نادیده بگیرید و به عنوان بعدی بروید. جنگ و صلح پایان روشنی ندارد و مانند هیچ رمانی به پایان نمی رسد. به نوعی می توان گفت که جنگ و صلح مانند یک کتاب فلسفی به پایان می رسد.

فصل های باقی مانده از رمان جنگ و صلح به تفکر و فلسفه نویسنده درباره اخلاق جنگ و رفتار غیرانسانی مردم با یکدیگر می پردازد. به طور کلی، مؤلف مورخانی را که به نظر او فقط تعداد کمی از آنها تاریخ را به درستی درک کرده اند، تحقیر کرده است: به نظر می‌رسد تا زمانی که قوانین جدید را رد نکنیم، نمی‌توانیم به بررسی وقایع تاریخی به‌عنوان نتیجه اراده آزاد مردم ادامه دهیم، زیرا اگر شکل خاصی از حکومت یا حرکت خاصی از مردم خاصی در نتیجه آن پدید آمده باشد.

در چنین شرایط جغرافیایی، مردم‌شناسی یا اقتصادی، دیگر اراده نمی‌شود افرادی را که گفته می‌شود شکل خاصی از حکومت را ایجاد کرده‌اند یا باعث جابجایی جمعیت خاصی شده‌اند، نمی‌توانند عامل آن شکل از حکومت یا آن حرکت در نظر گرفته شوند. اما قبل از بحث های فلسفی تولستوی که بخشی از کتاب را در بر می گیرد، باید اضافه کرد که پس از فراز و نشیب های فراوان، به نیکولای و پرنسس ماریا، دو جوان برازنده جنگ و صلح می پیوندیم که وارد مرحله بعدی زندگی خود می شوند.

با وجود افکار بی شماری که در سر نیکولای وجود دارد، مانند ترس، پشیمانی، میل و غیره، جنگ و صلح پایان نسبتا خوشی دارد (به صلح ختم می شود). در شبی که پایان داستان است، نیکولای جوان با این افکار به رختخواب می رود: “یک روز باید درس را تمام کنم، سپس باید کاری انجام دهم… همه باید مرا بشناسند، دوستم داشته باشند و از من راضی باشند.”

نقد کتاب جنگ و صلح

جنگ و صلح با صلح آغاز می شود، با موج جنگ اوج می گیرد و به صلح ختم می شود. تولستوی در جنگ و صلح از نوشتن داستان زندگی خصوصی مردم به توصیف و روایت جنگ ها و ملت ها می رسد و حرکت از سمت افراد به گروه ها و تغییراتی که جامعه بشری ایجاد می کند را نشان می دهد.

مخالفت تولستوی با زندگی اشرافی و جامعه بوروکراتیک او را به نوشتن داستان زندگی مردم و نحوه درک آنها از رویدادهای تاریخی می کشاند. با این نیت شروع به نوشتن زندگی خصوصی بزرگواران می کند تا پلیدی و زیاده خواهی آنها را به تصویر بکشد. به همین ترتیب رقابت بین دو شخصیت برجسته تاریخ، اسکندر و ناپلئون، اساس این داستان می شود. کم کم وقایع تاریخی برایش مهم می شود و مردم عادی هم به صحنه می آیند.

در نتیجه، کتاب به حماسه ای تبدیل می شود که در آن داستان خانواده های روستوف و بالکونسکی و همچنین زندگی نامه پیر بزوخوف همراه با وقایع تاریخی حرکت می کند. شخصیت های کتاب حول محور تولستوی الگوبرداری شده اند: ناتاشا ترکیبی از سوفیا (همسر تولستوی) و تاتیانا (خواهرش) است. شاهزاده نیکولای بالکونسکی پدربزرگ تولستوی است و ماری شبیه مادرش است و نیکولای روستوف هم نوع خودش است.

نکته جنگ و صلح اینجاست که شخصیت های برجسته تاریخی در کنار شخصیت های داستانی دنیای اصیل قرار می گیرند. جالب است که تولستوی این دو گروه را طوری کنار هم قرار داده است که منسجم و یکپارچه هستند و خواننده تصور می کند همه آنها واقعی هستند. او داستان خود را در دو خط موازی مجزا پیش می برد: خط شخصیت های داستانی و خط شخصیت های تاریخی. هر جا لازم باشد از یکی به دیگری پرداخت می کند. به عنوان مثال، تولستوی از مجامع اشرافی پترزبورگ به ارتش خطاب می کند.

این پیچ و خم ها داستان را جذاب می کند. تولستوی در بخش جنگ، چارچوب وقایع را از تاریخ به عاریت می گیرد و بر اساس اهداف خود، آن ها را همان طور که هستند بازگو می کند یا کم و زیاد می کند و جزئیات خیالی خود را به آن اضافه می کند. جنگ و صلح نه رمان است، نه شعر و نه شرح وقایع تاریخی، بلکه شیوه ای نوین برای بیان است که با آنچه نویسنده می خواست بگوید سازگار است.

آغاز داستان پوچ بودن جامعه اشرافی روسیه را آشکار می کند. با تصویر جشن ها و مهمانی ها و… پیر بزوخوف و شاهزاده آندری بالکونسکی دو چهره ای هستند که رفتارشان با خرد آمیخته شده و نمایندگان خود تولستوی به حساب می آیند. نویسنده آرمان‌گرایی، صلح‌طلبی، خیرخواهی، خوش‌بینی ساده‌اندیشی و تردید خود را به یکی می‌دهد و شور زندگی، پویایی و خشونت را به دیگری می‌دهد. وقتی این دو با هم صحبت می کنند انگار تولستوی با خودش حرف می زند.

اگرچه جنگ و صلح را کتابی حماسی دانسته اند، اما این کتاب ضد قهرمان است. به عنوان مثال، تولستوی شخصیت های تاریخی را طعنه و تمسخر می کند و گاه شخصیت های خیالی و حتی محبوب خود را به دردسر و خطر می اندازد. تولستوی شخصیت والایی را فقط در میان انبوه افراد بی نشان می یابد. او اصالت و رهایی از بار را معیار ارزشی خود می داند. از این رو به نظر وی سربازان روستایی و افسران تابع از افسران ارشد و امیران و اعیان شخصیت بالاتری دارند.

تولستوی به مردم عادی روسیه احترام می گذارد و فقط آنها را ارزشمند می داند. خارجی ها از نظر اخلاقی جایگاه مناسبی در داستان او ندارند. نوشتن جنگ و صلح هفت سال طول کشید و کتاب هفت بار بازنویسی شد. هدف تولستوی از این بازنویسی ها بیان روشن حقایقی است که پیوسته در جستجوی آنها بوده است.

سلام یار

اگه قصد تغییر دنیا رو داری، قلم بردار و شروع به نوشتن کن…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

9 + دو =

دکمه بازگشت به بالا